نمیدونم شما چی بهش میگی؟ ریفر، کانکشن، رابطه، آشنا، باند یا پارتی. هر چی که هست، خوب یا بد، بخوای یا نخوای، همین است و بس! بقیهش نویزه. حالا یعنی چی؟ شما دنبال کاری و خب میری از یه جا به شرکتایی که نیازمندیاش بهت میخوره، اپلای میکنی که خب باید منتظر باشی.
راه درستش اینه که چهارتا آدم پیدا کنی که تو رو معرفی کنن به شرکتاشون. حالا این آدما میتونن دوست، رفیق، زید، پارتنر، یار، دوستدختر/پسر، زن، شوهر، همسر، نامزد، دوست معمولی، دوست اجتماعی، دوست غیرمعمولی، دوستی بامزایا، دوستی بدونمزایا، دوست با چاشنی سبزیجات دریایی، فامیل، آشنا و هر کی میخوان، باشن، مهم نیست (بدیهیه اگه اون آدم پوزیشن کلفتتری داشته باشه، شانس آفر بالا میره). فقط مهم اینه که داشته باشیشون چرا که به طور کلی، یافتن و انتخاب نیرو برای یک پوزیشن، سخته. زمانبر و همچنین، هزینهبره.
فرض کنید شما حدودا ۲۰تا مصاحبه میرید و بالاخره طبق اصل لانه کبوتری، حداقل یه جا اوکی میشه. ولی از دید شرکت و اون تکلیدی که برای تیمش دو تا نیرو با پوزیشنهای متفاوت نیاز داره نگاه کنید. مثلا یه بکاند و یه فرانتاند. اون باید برای هر پوزیشن ۲۰تا مصاحبه بره رو هم میشه ۴۰تا! تازه این برای دو تا نیروئه. تعداد بیشتر بشه همینجوری کار سختتر میشه. پس پیدا کردن نیرو برای یک شرکت، از کسی که دنبال کاره، سختتره. حالا این که سنجش، عادلانه و درست صورت میگیره رو کاری نداریم که همه اینا جزو سختیای کاره. پس راهحل شرکت چیه؟ این که چند نفر از کارکنان خودش معرفی بشه مثلا n نفر. دیگه میره با همونا مصاحبه میکنه و از خداشه همونا اوکی شن چون هم این که یکی از همکارا اونارو میشناسه بیشتر میتونه کمک کنه به راه افتادنش، هم این که چون با اون آدم در ارتباطه، در یک دایره اجتماعی قرار میگیرن، پس، اوکیه. البته نقدهایی بهش وارده ولی خب بیاین فعلا بگذریم ازش.
پس بیشتر از این که مهارت و دانش رو افزایش بدیم، اگه ارتباطاتمون رو بیشتر کنیم، برندهایم. دانش و مسائل پیرامونش خواه ناخواه باگذشت زمان میاد.
فرای ریفر، دیده شدن و visibility مسئله مهمیست. تواناییهای ما باید دیده بشه. ما تا یه غذایی رو نخوریم، نمیتونیم طعمش رو بچشیم. آدما تا چیزی از ما نبینن، نمیتونن بفهمن که دانشمون چجوریه. پس «ارائه کردن»، واجبه و خوب ارائه کردن، هنره. اگه یه غذا دیزاین خوبی داشته باشه، احتمال میدیم طعمشم خوب باشه یا شانس این که تستش کنیم رو بالا میبره حتی اگه نخوریم! آدما حوصله کندوکاو و گشت و گذار تو محتوا و پروژههامونو ندارن به ویژه در دنیای امروز که متن بیشتر از یه پاراگراف، خارج از حوصلهست. هنر اونجاست که به صورت ساندویچی تواناییهاتو به خورد مخاطب بدی و جذبش کنی، کسی درگیر جزئیات نمیشه خیلی (این حرف در گوشی بود). حالا روشها بسیاره. میشه از گیتهاب، لینکدین، یوتوب، کانال تلگرام، بلاگ و خیلی چیزای دیگه در این راستا استفاده کرد.